سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

امان از دست ویروس

سلام ،ما دوباره اومدیم،یه چند روزی نبودم و این پست جهت موجه کردن غیبتم گذاشته میشه. بگم خدمتتون که امان از این ویروس ها. از نوع اولش که رفت سراغ زهرا سادات و طفلی دخترم دچار استفراغ شدید شد ،طوری که آب هم  می خورد حالش بد میشد.آخرش هم بردیمش بیمارستان و آمپول ضد تهوع زد و قرص ضد تهوع خورد تا بهتر بشه ،ولی درست از همون روز و در ادامه ی بیماریش دچار اسهال شدیدی شد که تا ده روز ادامه داشت و تازه خوب شده.خدا واستون پیش نیاره ،بچه ای که تازه از پوشک جداش کردی این بیماری رو بگیره .... داغونت میکنه .اون قدر کار برامون درست کرد تو این ماه مبارک که نگو.طوری که مجبور شدیم یکی از فرش ها و یک تکه موکت رو بشوریم.شستن سرامیک و .... هم بود.البت...
26 تير 1393

اوقات فراغت

سلام ،قبلا گفته بودم که مهدی میره کلاس بسکتبال،ولی  از بقیه ی کلاساش چیزی نگفته بودم، مهدی جانم تو خونه کلاس حفظ قران داره وبا معلم خصوصیش قران کار میکنه. البته لازمه ذکر کنم که این معلم خصوصی رایگانه و اجر و مزدشو گذاشته از خدا بگیره،علاوه بر اینکه مزد نمیگیره ،جایزه هم میده.پیشرفت مهدی جان هم خوبه.ما اوائل تابستون اسم تموم سوره های جزء سی قرآن کریم رو نوشتیم و با آهنربا روی رو یخچال وصل کردیم. هرسوره ای که مهدی جان حفظ میکنه  رو از زیر آهنربا در میاریم و روی کاغذ با چسب میچسبونیم. تا حالا شانزده سوره حفظ کرده.  همونطور که تو عکس زیر میبینید ،ستون سمت راست  سوره هایی هستند که مهدی جان حفظشون کرده. راستی در مورد مع...
11 تير 1393

سحری

مهدی جان خیلی دوست داره سحری بیدار بشه،شب اول خیلی دیر خوابید ،سحر که شد من یکی دوبار صداش کردم  ،ولی بیدار نشد . صبح دیدم صدای گریه میاد،دیدم همونطور دراز کشیده رو تختش و گریه میکنه . مامان الان سحره؟نه مامان الان صبحه وگریه هاش بیشتر شد.تصمیم گرفته بود تا شب هیچی نخوره که من واسه اینکه موفق نشه،بستنی و آلاسکای خونگی که خودم درست کرده بودم رو آوردم و همونطور که مشغول نگاه کردن فوتبالیست ها بود خورد. بعد فیلم یک نگاهی به من ،یک نگاهی به ظرف خالی ، بایک داد بلند مامان منو گول زدی ،من روزه بودم  ودوباره رفت تو اتاقش.روز دوم هم سحر بیدار نشد. ولی سحر امروز و دیروز رو بیدار شد . دیروز تا ظهر که روزه ی کله گنجشکیشو افطار ک...
11 تير 1393

زولبیا،بامیه

سلام،روز اول ماه مبارک بود و داشتیم سفره ی افطار میچیدیم ؛مهدی جون گفت،آخ راستی مامان ما امسال زامبیه بامیه نخریدیم............خخخخخ (زولبیا بامیه،مامان جونم)
11 تير 1393

رمضان

((شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن)) ماه مبارک رمضان ، ماه دوری از گناهان ، ماه بندگی،مبارکتان باد.   سلام ، امیدوارم خداوند بزرگ ،توفیق روزه گرفتن رو به همه ی شما مادران  عزیز و مهربون بده، سرسفره های افطار برای هم دعا کنید ، کاش لطف کنید و من و بچه ها رو هم از دعای خوبتون  محروم نکنید. مدتی هست که دوستای خوبی شدیم برای هم (البته دوستای خوب مجازی) طوری که وقتی چند وقت از یکیمون خبری نیست ،نگران هم میشیم .این نشونه ی خوبیه،یعنی به یاد هم هستیم .تو این ماه عزیز هم از یاد هم بودن و دعا کردن فراموش نکنید.من امسال بعد از دو سال ، میخوام روزه بگیرم . خدایا کمکم کن تا بتونم خوب تکلیفتو انجام بدم.(الهی آمین...
7 تير 1393